تصویر منجمد ذهنی ؛ دشمن پنهان صمیمیت در زندگی مشترک
دیدن شریک زندگی خود از طریق یک لنز یخ زده، صمیمیت را غیرممکن می کند. ازبین تمام عواملی که روی کاهش صمیمیت تاثیر دارند، عامل تصویر منجمد از شریک زندگی یکی از مهم ترین آن هاست. این تصویر ، شریک شما را در ذهن تان به صورت تصویری ثابت و احتمالا منفی نگه می دارد و این موضوع باعث می شود که حتی اگر تصمیم داشته باشید به شریک تان نزدیک شوید برعکس ، مدام از او دور و دورتر می شوید.

به گزارش پایگاه خبری پیام آرات، ساده ترین سرنخ ها برای تشخیص و فهم تصویر منجمد: هر زمان که جمله ای را با کلمات “همیشه…” یا “ هرگز…” شروع کنید و نیز جمله را با نوعی انتقاد صریح یا ضمنی به پایان برسانید، هر گاه کلام تان تاکید بر چیزی قطعی دارد؛ احتمالا در حال استفاده از تصویر منجمد از شریک زندگی شده اید .
در این شرایط جملاتی مانند اینها گفته می شود :. ” همیشه وقتی می خواهم با تو صحبت کنم به من توجه نمی کنی.”
“تو هرگز به من نشان نمی دهی که به من اهمیت می دهی.”
“شما همیشه از من انتقاد می کنید.”
و …. این لیست بی پایان است و نتیجه ثابت است : شما شریک زندگی خود را به یک جزیره منفی می اندازید و بیرون آمدن را برای او غیرممکن می کنید.
تصویر منجمد از شریک زندگی
چرا تصویر منجمد می سازیم و چگونه می توانیم متوقف شویم؟
دلایل مختلفی وجود دارند که منجر به ساخته شدن تصاویر منجمد ذهنی می شوند و هرچه بیشتر از این الگو استفاده کنیم در ابعاد مختلف زندگی گسترده تر و عمیق تر و ثابت تر می شوند.
معمولا، آنها پس از اینکه احساس می کنیم به نوعی آسیب دیده ایم شروع می شوند: و این الگو (ساختن تصاویر منجمد ذهنی از شریک زندگی) به عنوان راهی برای محافظت از خود در برابر آسیب بیشتر شروع می شود.
اگر بگوییم شریک زندگی ما “همیشه” به روشی خاص عمل می کند، یا “هرگز” به روش دیگری عمل نمی کند، حداقل می توانیم در رابطه احساس امنیت و کنترل کنیم ، البته امنیت و کنترل از جنس موقت و آسیب زننده نه همیشگی و کارا!
اما نکته آنجاست که ذهن ناخودآگاه ما موقعیت های قابل پیش بینی را به موقعیت های غیر قابل پیش بینی ترجیح می دهد حتی اگر آن موقعیت قابل پیش بینی ، آسیب زننده باشد!
چند دقیقه فکر کنید و خودتان را جای طرف مقابل بگذارید و تصور کنید که او دارد این جملات را به شما می گوید. “این واقعا درست است؟ من واقع همیشه اینقدر که او میگوید بد هستم؟
… پاسخ این است که نه، شما آنقدرها و همیشه بد نیستید، شریک زندگی شما هم آنقدرها و همیشه بد نیست، و هیچ یک از ما “همیشه” یا “هرگز” ویژگی ثابتی نداریم.
چگونه می توان چنین تصاویر منجمدی را ذوب کرد؟
چگونه یاد بگیریم که شریک زندگی خود را با گشودگی بیشتر و قضاوت های کمتری ببینیم؟
1) تمرین های ذهن آگاهی مداوم انجام دهید:
مایندفولنس تمرکز و آگاهی نسبت به تجربه ی لحظه ی حال است و به کنجکاو بودن، پذیرش و آغوش باز داشتن برای تجربه ی لحظه ی حال اشاره دارد.
زمانی که شما با این رویکرد زندگی می کنید، نسبت به احساسات و یا افکاری که از ذهنتان می گذرند، واکنش ناگهانی نشان نمی دهید.
>در عوض شما به عنوان یک مشاهده کننده و ناظر بدون قضاوت رفتار می کنید که صرفا احساسات را کاوش کرده و تصدیق می کند، بدون هیچ واکنشی ناگهانی و سریع. به این ترتیب ریشه های مایندفولنس در مراقبه بودایی یا ذن نهفته است.
داشتن رویکرد ذهن آگاهی به دو طرف رابطه کمک می کند تا درگیر نا ملایمتی های کوچک و همچنین غرق در چالش های بزرگ زندگی نشوند.
منعطف بودن، عدم قضاوت، پذیرش تفاوت ها، کمتر واکنش نشان دادن و واقعگرایانه بودن است: همه ی این خصوصیات، چه در سطح زندگی فردی و شخصی و چه در رابطه عاشقانه، به زوج در مواجهه با زندگی و گذراندن وقت با یک دیگر کمک می کند.
بتوانید در لحظات تان آگاهی و گشودگی داشته باشید.
2) نقش افکار و کلمات در پایداری روابط نزدیک:
هنگام فکر کردن یا صحبت کردن با شریک زندگی خود مراقب کلمات “همیشه” یا “هرگز” باشید که از دهان شما خارج می شود.
(و اگر سوالتان آن جاست که چرا مراقب افکار باشیم و ایا اگر آن ها را به کلام مان راه ندهیم بازهم مشکلی ایجاد می کند؟
بله، یک تصویر ذهنی منجمد که فقط در افکارمان باشد اما با در کلاممان آن را مطرح نکنیم هم می تواند در بلند مدت برای رابطه مان مشکل ایجاد کند.
3) کلمات «همیشه» یا «هرگز» را با «گاهی اوقات» جایگزین کنید:
مانند «گاهی اوقات وقتی میخواهم موضوع مهمی را با تو در میان بگذارم به من خوب گوش نمیکنی» یا «گاهی وقتی همراهی تو نیاز دارم برایم وقت نمیگذاری».
هنگام استفاده از کلمه “گاهی” احساس نرمی درونی خواهید داشت، در صورتی که کلمات “همیشه” و “هرگز” یک سختی و فشار درون شما ایجاد می کنند.
4)جایگزینی قضاوت با کنجکاوی در روابط
اطمینان خود را در مورد اینکه شریک زندگی تان کیست با کنجکاوی جایگزین کنید .
مانند «بعضی وقتها وقتی میخواهم در مورد یک موضوع مهم با تو صحبت کنم، به نظر میرسد که به من گوش نمیدهی. آیا این درست است یا مسئله چیز دیگری است؟»
5) نقش و تاثیر خودتان را در اتفاقات بپذیرید:
شما چه کاری انجام می دهید که باعث می شود این اتفاق بیفتد؟ چه رفتاری را می توانید جایگزین رفتار قبلی کنید که کارا تر باشد و سیکل معیوب قبلی را تغییر دهد؟
مثلا می توانید به جای تکرار کردن رفتار قبلی از شریک تان سوال کنید. برای تغییر رفتار خود از او هم کمک بگیرید. “از نظر تو راه بهتری وجود دارد که بتوانم موضوعات مهم م را با تو مطرح کنم ؟
ممکن است او بگوید زمان هایی که من مسائل مهم را مطرح می کنم زمان های خستگی اوست.
زمان هایی را برای صحبت پیشنهاد بدهید که سرحال تر است.
اگر هدف شما ایجاد صمیمیت در رابطه است، باید مطمئن شوید که کارهایی که انجام می دهید منجر به از بین بردن بیشتر صمیمیت نباشد.
این مراحل را امتحان کنید و ببینید آیا تفاوتی ایجاد می کنند یا خیر. من نمی گویم “همیشه” و در همه موضوعات کمک کننده هستند اما احتمالا در بعضی مواقع برایتان کمک کننده باشند.