خودآزارها از تحقیر و توهین لذت میبرند!
اختلال خودآزاری از نام یک نویسنده اتریشی «لئوپولد فون زاخر مازوخ» گرفته شده که در داستانهایش به رفتارهای خودآزار اشاره کرده است.

به گزارش پایگاه خبری پیام آرات، افراد مازوخیست با آسیب رساندن به خود احساس لذت میکنند.
مازوخیسم (Masochism) نوعی اختلال روانی است که با علایق و رفتارهای جنسی غیر معمول همراه است. در واقع مازوخیسم در روانشناسی نوعی آزارخواهی جنسی تلقی میشود که فرد در آن از عذاب و دردی که تحمل میکند، لذت جنسی میبرد.
در واقع تجربه درد و حقارت برای فرد مازوخیست نه تنها آزاردهنده نیست، بلکه باعث احساس رضایت و حتی تحریک جنسی او هم میشود. این اختلال در گروه انحرافات جنسی هم دستهبندی شده است.
اختلال خودآزاری از نام یک نویسنده اتریشی «لئوپولد فون زاخر مازوخ» گرفته شده که در داستانهایش به رفتارهای خودآزار اشاره کرده است.
ریشه مازوخیسم
بسیاری از رفتارهای مازوخیستی در کودکی افراد ریشه دارند؛ برای مثال، کودک ۴سالهای را در نظر بگیرید که پولی را بدون اجازه از کیف مادرش برمیدارد. مادر با تصور و هراس از اینکه کودک دزدی کرده است، تنبیهی را برای او در نظر میگیرد که اصلا با اندازه و شدت عمل همخوانی ندارد (مثلا دست او را با قاشق داغ میسوزاند)؛ ولی کودک اصلا معنای دزدی را نمیداند و متوجه نیست که چرا تنبیه شده است، آن هم به این شدت!
کودک بهخاطر دردی که میکشد از مادرش خشمگین میشود؛ ولی به او گفتهاند که باید مادرش را دوست داشته باشد. همزمان با احساس درد و خشم، بهخاطر خشمی که نسبت به موجودی مقدس دارد، احساس گناه نیز بهسراغش میآید. میداند برای اینکه کودکِ خوب مادرش باشد باید خشمش را فرو خورد و حق را به مادرش بدهد. با تصور اینکه حالا با فرو خوردن خشم آدم خوبی میشود، احساس رضایت میکند. کودک این الگو را با خود به بزرگسالی میآورد و برای رسیدن به احساس رضایت، آن را تکرار میکند.
با این حال باید به این موضوع توجه کرد که به اعتقاد برخی متخصصان اگر رفتارهای خودآزارگرانه بخشی از روابط جنسی خاص باشند و فرد بهصورت آگاهانه و با رضایت کامل از کارهای تحقیرآمیز، خشن و حتی مورد ضرب و شتم قرار گرفتن لذت میبرد، تازمانی که به ایجاد مشکلات جدی روانی، اجتماعی یا جسمانی در فرد یا دیگران نشود اختلال روانی محسوب نمیشوند. اما اگر این رفتارها منجر به آسیب جسمی یا روانی شدیدی شوند و زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهند، مشکل جدی نیازمند درمان است.
همچنین به گفته رواندرمانگران گاهی خودآزاری در فرد ناشی از یک بیماری روانی دیگر است و بیمار این عمل را به دلیل احساس نفرت از خود یا به عنوان راهی برای کنار آمدن با احساسات شدید ناشی از بیماری انجام می دهد. در این بین اما افرادی که دچار افکار وسواسی یا اجباری میشوند بیش از دیگران در معرض ابتلا به خودآزاری قرار میگیرند.
علایم ابتلا به اختلال مازوخیستی
مهمترین علامت های ابتلا به اختلال مازوخیستی از این قرار است:
تمایل به فعالیتهای آزار خواهانه
کار بیش از میزان توان
ناتوانی در نه گفتن، فرد خودآزار خواسته دیگران را بر خواسته خود ترجیح میدهد
علاقه به رابطه داشتن با افراد سلطهگر و خودخواه
لذت از ارتباط با افرادی که آنها تحقیر میکنند
لذت از رابطه جنسی بدون ملایمت
تلاش برای اینکه کسی دوستشان نداشته باشد
تحمل درد به جای کمکگرفتن
کمالگرایی،این افراد استانداردهای بالا و دستنیافتنی برای رسیدن به اهداف خود در نظر میگیرند در صورت موجهه با شکست از مجازات خود لذت میبرند
خودانتقادی بیش از اندازه و نگرش منفی به خود بدون تلاش برای بهبود
برای تشخیص اختلال مازوخیسم جنسی مطابق دفترچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSM-5 فرد باید تحریک جنسی شدید و مکرر را از طریق تحقیر شدن، فحاشی، آزار و اذیت و … به دست آورد. این نوع اصرارها، تخیلات یا رفتارها باید حداقل به مدت شش ماه زندگی فرد را مختل کند و باعث ایجاد مسائل یا مشکلات جدی بالینی در زمینههای اجتماعی، شغلی یا سایر زمینههای مهم زندگی فرد شود. استفاده گسترده از پورنوگرافی که شامل این نوع رفتارها (تحقیر شدن، فحاشی، آزار و اذیت و …) است گاهی از ویژگیهای مبتلا شدن به این اختلال روانی جنسی است.
دلایل بروز مازوخیسم
اگرچه هنوز علت دقیق این اختلال شناسایی نشده اما متخصصان معتقدند که این اختلال معمولاً ترکیبی از عوامل روانشناختی، تجربیات دوران کودکی، سرکوب جنسی و فشارهای روانی است. بنابراین دلایل زیر را میتوان برای بروز مازوخیسم برشمرد:
سرکوب جنسی و عدم ارضای مناسب این نیاز
یاز به فرار از افکار مخرب
آسیبهای دوران کودکی مانند سوءاستفاده جنسی یا عاطفی
بر هم خوردن مواد شیمیایی مغز که مسئول تنظیم احساسات و رفتار افرد
استرس و فشارهای روانی
مشکلات خانوادگی و تربیتی
آیا امکان دارد مازوخیسم ژنتیکی باشد؟
بله، ژنی که باعث بهوجودآمدن رفتارهای مازوخیستی در فرد میشود OXT نام دارد. البته افراد دارای این ژن بیشتر گرفتار مازوخیسم جنسیاند. در مازوخیسم ژنتیکی، دارودرمانی تحت نظارت درمانگر و روانپزشک یکی از ثابتشدهترین راههای درمان است.
ساختار قالب مازوخیسمی
ساختار شخصیت مازوخیستی که آن را شخصیت خودشکن نیز میخوانند، ریشه در نبرد بین کودک در حال رشد و والدینی دارد که بیش از حد کودک خود را کنترل میکنند. والدین به دنبال حفظ کنترل به هر قیمتی هستند. آنها همیشه به اطاعت کردن کودک نیاز دارند. بنابراین، جایی برای بیان نظرات و نیازهای کودک وجود ندارد. ابراز عشق والدین به کودک مشروط به خوب بودن است. این افراط و تفریط در رفتار والدین باعث میشود که کودک در اغلب اوقات مورد آزار، تنبیه و تحقیر قرار گیرد و در هر خطایی کودک با تهدید به ترک شدن از سوی والدین یا تنبیه روبه رو شود.
این شیوه تربیتی تاثیر عمیقی بر روان کودک دارد. کودک میتواند این آسیبها را به لحاظ جسمی تحمل کند، اما آرزو دارد بتواند جواب والدینش را بدهد، هر چند که قدرت انجام این کار را ندارد. بنابراین، هر گونه تلاش برای انتقام به صورت پنهانی یا غیرفعال به صورت تهاجمی انجام میشود. به تدریج، رفتار آزاردهنده یا انتقادی والدین به عنوان علت مازوخیسم میتواند به صدای یک منتقد درونی قلدر تبدیل شود که فرد را آزار و مورد تهاجم قرار میدهد. مازوخیستها در بزرگسالی نیز به طرز باورنکردنی با دیگران سازگار میشوند و اطاعت میکنند، ارتباط خود را با خلاقیتشان از دست بدهند و مشاغلی را انتخاب کنند که سخت اما کسلکننده هستند.
اقسام اختلال خودآزاری
اختلال خودآزاری به دستههای مختلف تقسیم میشود:
مازوخیسم جنسی احتمالاً شایعترین نوعی است که عموم جامعه آن را میشناسند که در آن افراد در اثر درد دچار تحریک جنسی میشود. دردی که به صورت تسلیم شدگی باشد برای آنها محرک جنسی است. این نوع از خودآزاری با شدتهای مختلف همراه است، از افرادی که از دردهای جزئی مانند کتک زدن ملایم لذت میبرد تا اشخاصی که برای رسیدن به لذت جنسی نیاز به زخمی شدن و شلاق خوردن شدید دارند. این اختلال فی نفسه درد را به چیزی غیر از لذت جنسی ربط نمیدهد.
مازوخیسم عاطفی یکی از پیچیدهترین انواع اختلال خودآزاری است. مازوخیستهای عاطفی از آزار عاطفی لذت عاطفی میبرند. هر چند به نظر ناممکن میرسد، اما برای این دسته افراد این حالت نوعی سفر مذاکرهای است که در آن فرد سادیستی با رضایت شخص مازوخیسمی از او سوءاستفاده عاطفی میکند و در عین حال، پس از آزار او تلاش میکند تا اعتماد را به رابطه خودشان بازگرداند و آن را اصلاح کند. این کار فاقد خطر و آسیب نیست، چراکه عاطفه، چیزی ملموس و قابل مشاهده نیست و دشوار است بتوان مرزها و آستانهها را تشخیص داد و دانست که چه زمانی سوءاستفاده عاطفی به فرد مازوخیست برای همیشه آسیب میزند.
به همین دلیل، این شکل از مازوخیسم با خطر از بین رفتن اعتماد بین شریکهای عاطفی همراه است، اما برای شخص دچار اختلال خودآزاری جذاب، رضایت بخش و حتی ضروری است.
مازوخسیم اخلاقی یکی از دیگر انواع غیر جنسی اختلال خودآزاری است که فرود در سال ۱۹۲۴ آن را معرفی کرد. فروید آن را حالتی از ذهن توصیف کرد که از احساس گناه ناخودآگاه ناشی میشود و از طریق رنجی ارضا میشود که چنین احساس گناهی را تسکین میدهد.
مازوخیستهای اخلاقی از مجازات یا عذاب توسط سرنوشت یا خدا لذت میبرند، و تحقیرهایی که در زندگیشان احساس میکنند را با عضویت در برخی از فرقههای مذهبی یا انجام اعمال شدید زاهدانه و تارک دنیایی پاسخ میدهند. خود تنبیهی آنان برای منحرف کردن یا تسکین احساس گناه و سایر حالات عاطفی دردناک است.
درمان مازوخیسم
درمان این اختلال به ترکیبی از مشاوره رواندرمانی و دارودرمانی نیاز دارد. روشهایی که در ادامه خواهد آمد تکنیکهای درمانی است که معمولا پزشکان با توجه به شدت اختلال، از آن استفاده میکنند:
درمان شناختی-رفتاری (CBT) برای اصلاح الگوهای نادرست فکری و رفتاری.
رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) برای بهبود تنظیم هیجانی و تحمل پریشانی.
روانکاوی برای کشف علل عمیقتر روانی و هیجانی.
تکنیکهای آرامسازی مثل یوگا، مدیتیشن، تنفس عمیق و رایحهدرمانی برای کاهش استرس و اضطراب.
درمان های تنانه برای بهبود مشکلات جنسی و کاهش رفتارهای مازوخیسمی.
آموزش مهارتهای مقابلهای سالم مثل دریافت حمایت اجتماعی و نوشتن افکار